قدم زدن
00:40 1404/5/5
او قدم زدنش آنگونه بود که ،با هر قدمی که برمیداشت زمین ردپای اورا گل فرش میکرد؛
#متن
او قدم زدنش آنگونه بود که ،با هر قدمی که برمیداشت زمین ردپای اورا گل فرش میکرد؛
شازده کوچولو پرسید: چرا آدما وقتی میفهمن بودنشون باعث دلگرمیه خودشونو ازت دریغ میکنن؟
روباه گفت: خب بالاخره یک جایی باید معلوم شه آدم نیستن.
او به شلوغی های زندگی و دغدغه های هم نسل هایش علاقه ای نداشت.
روح او تکه ای از دست های باز و دریاهای بی مرز و آسمان های روشن بود...